طراحی وب سایت آنچه درباره ی یک آخوند باید بدانیم! (2) - کوهپایه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بزودی فتنه هایی می آید که انسان، صبح با ایمان برمی خیزد و شب بی ایمان می گردد؛ جز آنکه خداوند او را با دانش زنده کرده است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

آنچه درباره ی یک آخوند باید بدانیم! (2)

ارسال‌کننده : محمد رضا آتشین صدف در : 88/12/15 11:16 صبح


آخوند بیکار نیست!


1
وقتی سعید برادرم دبستان بود. (الان از سربازی آمده و دنبال کار می‌گردد!) گاهی بعضی از دوستان که از در خانه‌ی ما رد می‌شدند و او را تو کوچه می‌دیدند و سراغ من را می‌گرفتند که ‌داداشی‌ات کجاست؟ چی کار می‌کنه؟ می‌گفت: هیچی تو خونه بیکاره. این را بعدا یکی دو تا از بچه‌ها به من گفتند. در حالی که در آن وقت که او مرا بیکار می‌دانست، داشتم مطالعه می‌کردم یا می‌نوشتم. علت این بود که پدر من بنّا بود و وقتی یک روز خانه بود. می‌گفت: امروز بیکارم. سعید هم دیده بود که بیشتر اوقات من خانه هستم. نتیجه گرفته بود. داداش هر روز بیکار است! تا یک روز نشستم کلی با او صحبت کردم و شیر فهمش کردم که کار من با پدر فرق می‌کند. وقتی من دارم کتاب می‌خوانم یا چیزی می‌نویسم، دارم کار می‌کنم.

2
برادر محمد علی بعد از سال‌ها تحصیل در خارج، تازه برگشته بود و من تازه رفته بودم حوزه. یک روز رفته بودم خانه‌ی آنها. داشتیم ‌با هم حرف می‌زدیم که برادرش از بیرون آمد. وقتی شنید که طلبه هستم، با نگاهی و لبخندی حاکی از تاسف گفت: ببخشید من این را می‌گویم. من کمی رک هستم ولی هم تحصیل کرده‌ام هم دنیا دیده. حیف نیست اول جوانی‌ات با این همه انرژی و نیرو، به جای این که بیفتی تو خط کاری که برای خودت و جامعه‌ات مفید باشه رفتی آخوند بشی.
محمد علی گفت: داداش، محمد از بچه‌های زرنگ دبیرستان بوده. دادشش گفت: جسارت نشه ولی دیگه بدتر.
گفتم: یعنی از نظر شما کسی که طلبه می‌شه، مشغول کاری نیست که برای خودش و جامعه‌ش مفید باشه؟‌
گفت:‌ به هرحال. این نظر من بود. خود دانی.
موقع خداحافظی به محمد‌علی گفتم: بعدا از قول من بهش بگو. پس این همه آخوند که مرجع تقلید و محقق و امام‌جماعت و سخنران و نویسنده و معلم و مدرسند و... ، بلانسبت غاز می‌چرانند؟

آخوند بیکار نیست. ولی نوع کارش فرق می‌کند. و نرم بودن دست آخوندها هم که آدم کیف می‌کند با آنها دست بدهد ناشی از همین نوع کار است.

 




کلمات کلیدی :